ارزیابی شاخص های تولیدمثلی در برنامههای متفاوت سیدرگذاری و تزریق eCG در بزهای مهابادی در خارج از فصل تولیدمثلی
Authors
Abstract:
هدف از این مطالعه تعیین بهترین مدت زمان تیمار پروژسترون و بهترین زمان تزریق eCG در برنامهی همزمانی فحلی خارج از فصل تولیدمثلی در بز مادهی مهابادی بود. 103 رأس بز مادهی مهابادی با میانگین وزنی 45/0±5/57 کیلوگرم و میانگین سنی 4-2 سال انتخاب شد. این بزها به 6 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (10n=) بدون هیچ تیماری در معرض بز نر قرار گرفتند. بزهای گروه C9-e7 (26n=) به منظور همزمانی فحلی به مدت 9 روز سیدرگذاری شدند و در روز 7 به آنها 300 واحد بینالمللی هورمون eCG به صورت عضلانی تزریق شد. گروه C17-e15 (16n=) و گروه C17-e17 (16n=) به مدت 17 روز سیدرگذاری شده و به ترتیب در روزهای 15 و روز سیدربرداری (روز 17) 300 واحد بینالمللی هورمون eCG دریافت کردند. گروههای C19-e17 (17n=) و C19-e19 (18n=) نیز، برای 19 روز سیدرگذاری شدند و به ترتیب در روزهای 17 و روز سیدربرداری (روز 19) 300 واحد بینالمللی هورمون eCG دریافت کردند. روز بعد از سیدربرداری بزها فحلیابی شدند و با بزهای نر نژاد مهابادی جفتگیری کردند. نتایج حاصل از فراسنجههای تولیدمثلی با استفاده از ProcGenmod نرمافزار SAS آنالیز گردیدند. بیشترین نرخ جفتگیری، زایش و بزغالهزایی در تیمار C17-e17 و بیشترین نرخ فحلیابی و دوقلوزایی نیز، در گروه C19-e17 مشاهده شد که با تیمار شاهد اختلاف بسیار معنیداری داشت (01/0P). نتایج این مطالعه، با نظر به نداشتن تفاوت معنیدار در همهی فراسنجههای تولیدمثلی اندازهگیری شده و کوتاه بودن روش درمانی، تیمار C9-e7 را برای همزمانسازی فحلی در خارج از فصل تولیدمثلی برای بزهای مهابادی پیشنهاد میکند.
similar resources
ارزیابی شاخص های تولیدمثلی در برنامههای متفاوت سیدرگذاری و تزریق ecg در بزهای مهابادی در خارج از فصل تولیدمثلی
هدف از این مطالعه تعیین بهترین مدت زمان تیمار پروژسترون و بهترین زمان تزریق ecg در برنامهی همزمانی فحلی خارج از فصل تولیدمثلی در بز مادهی مهابادی بود. 103 رأس بز مادهی مهابادی با میانگین وزنی 45/0±5/57 کیلوگرم و میانگین سنی 4-2 سال انتخاب شد. این بزها به 6 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (10n=) بدون هیچ تیماری در معرض بز نر قرار گرفتند. بزهای گروه c9-e7 (26n=) به منظور همزمانی فحلی به مدت 9 ر...
full textارزیابی عملکرد تولیدمثلی میشهای افشاری با استفاده از روشی کوتاه مدت در هم زمانی فحلی در خارج از فصل تولیدمثلی
Estrus synchronization is a valuable management tool that has been employed in enhancing reproductive efficiency in ewes. This study was conducted to investigate the reproductive performance of ewes with short and long-term estrous synchronization programs accompanied by eCG or GnRH during the non-breeding season. A total of 48 Afshari ewes were randomly selected and divided into two groups. In...
full textاثرات استفاده از دو هورمون eCG و GnRH بر عملکرد تولیدمثلی بزهای خلخالی در فصل تولید مثلی
زمینهمطالعاتی: افرایش نرخ تخمکگذاری در بزهای ماده منجربه بهبود عملکرد تولیدمثلی از طرق افزایش در نرخ دوقلوزایی و نرخ بزغالهزایی میگردد. هدف: هدف تحقیق حاضر بهبود عملکرد تولیدمثلی بزهای ماده با استفاده از هورمونهای GnRH و eCG بود.روش کار: برای این منظور تعداد 150 راس بز ماده نژاد خلخالی در قالب طرح کاملا تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. برنامه همزمانسازی فحلی شامل اسفنجگذاری بمدت 16 روز بود...
full textاثرات زمان استفاده از eCG بر کارایی تولیدمثلی میشهای نژاد شال در روش کوتاه مدت همزمانسازی فحلی در فصل تولیدمثلی
زمینۀ مطالعه: همزمانسازی فحلی، ابزاری ارزشمند در مدیریت تولیدمثل میش است. هدف: هدف از انجام این مطالعه، بررسی کارآیی و بهترین زمان استفاده از eCG در برنامه کوتاه مدت همزمانسازی فحلی مبتنی بر GnRH-PGF2α در فصل تولیدمثل در میشهای نژاد شال بود. روشکار: 160 رأس میش 6-2 ساله غیرآبستن انتخاب و بهصورت تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. به همه میشها در روز صفر، 25 میکرو گر...
full textاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
full textاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
full textMy Resources
Journal title
volume 10 issue 1
pages 96- 102
publication date 2014-05-01
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023